گذشتهی ساده:
cut offشکل سوم:
cut offسومشخص مفرد:
cuts offوجه وصفی حال:
cutting offباز ایستادن، تمام کردن، به پایان رساندن، قطع کردن (بهصورت ناگهانی)
Her speech was cut off when the microphone stopped working.
وقتی میکروفن از کار افتاد، صحبتهای او بهطور ناگهانی قطع شد.
His promising career was tragically cut off by the accident.
حرفهی درخشان او بهطرز غمانگیزی با آن تصادف به پایان رسید.
The storm cut off their vacation.
طوفان، تعطیلات آنها را به اتمام رساند.
قطع کردن، مسدود کردن، جلوگیری کردن، متوقف کردن، بستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Enemy forces cut off the radio signals.
نیروهای دشمن سیگنالهای رادیویی را مسدود کردند.
They cut off the water supply because of the drought.
آنها بهدلیل خشکسالی، جریان آب را قطع کردند.
The road was cut off by the landslide.
جاده بر اثر رانش زمین بسته شده بود.
محصور کردن، سد کردن، بستن، جلوگیری کردن، مسدود کردن
The rebels were cut off by government forces.
شورشیان توسط نیروهای دولتی محصور شدند.
The high walls cut off their view of the outside world.
دیوارهای بلند جلوی دید آنها را به دنیای بیرون گرفته بودند.
The police cut off all escape routes.
پلیس تمام مسیرهای فرار را مسدود کرد.
پایان دادن، لغو کردن، قطع کردن، خاتمه دادن، متوقف کردن
He cut off all communication with his old friends.
او به تمام ارتباطاتش با دوستان قدیمیاش را پایان داد.
After repeated warnings, the electricity was cut off.
پساز هشدارهای مکرر، برق قطع شد.
The service will be cut off if you don’t renew your contract.
اگر قراردادت را تمدید نکنی، سرویس لغو خواهد شد.
محروم کردن، سلب کردن، بینصیب گذاشتن، خودداری کردن، قطع کردن
She was cut off from the family fortune after the argument.
پساز مشاجره، از ثروت خانوادگی بینصیب ماند.
He'd had too much to drink, so the waitress cut him off.
او بیش از حد نوشیده بود، بنابراین پیشخدمت از دادن مشروب به او خودداری کرد.
قطع کردن، از کار انداختن، خاموش کردن، پریدن وسط حرف کسی
Cut off the engine before getting out of the car.
قبلاز پیاده شدن، موتور را خاموش کن.
Don't cut me off while I'm talking!
وسط حرف زدن من نپر!
cut off one's nose to spite one's face
به منافع خود ضرر زدن (مثل الاغی که از لج ارباب خود را غرق کند)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cut off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cut off